محل تبلیغات شما
اما من صبر می‌کنم. صبر می‌کنم تا روزی که بتوانم کلمه‌ها را کنار هم بچینم. نه اینطور به سختی و بد. صبر می‌کنم تا روزی که بتوانم کلمه‌ها را کنار هم بچینم: خوب. 
من تصویری از خودم ندارم. وقتی به آینه نگاه می‌کنم، انگار غریبه‌ای را می‌بینم. برای همین است که وقتی با خودم تنها هستم اغلب یک حضور خارج از خودم را هم حس می‌کنم. و برای همین هم هست که تحمل کسی بیش از خودم را ندارم. اغلب ندارم. دیشب وقتی اتفاقی به تصویر خودم در آیینه‌ی دستشویی نگاه کردم به خاطر نیاوردم که من این چهره‌ را قبلا دیده‌ام. و به تصویر توی آینه چند دقیقه‌ای نگاه کردم. و بعد به او گفتم چه‌قدر زیبایی. و واقعا این‌طور نبود که این را به خودم گفته باشم. هنوز هم آن تصویر برایم تصویر غریبه‌ای زیباست. 
اما من صبر می‌کنم. صبر می‌کنم تا روزی که بتوانم به خاطر بیاورم شکل صورتِ من چگونه بوده است. تا روزی که بتوانم احساس کنم آن صورت صورت من است. تا روزی که بتوانم احساس کنم این دست‌ها دست‌های من‌اند. این صدا، این لب‌ها. هر چیزی. هر چیزی که باید برای من باشد.

شاید در سپیده دمی دیگر.

در جستجوی زمان از دست رفته / تسلی 2

در جستجوی زمان از دست رفته / تسلی 1

می‌کنم ,صبر ,بتوانم ,روزی ,هم ,تصویر ,که بتوانم ,تا روزی ,روزی که ,صبر می‌کنم ,از خودم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه اکچوئری John's page موزیک/فیلم/سریال/برنامه provacsaulo روابط عمومی tadeteddi الکترونیک امنیت ملت عشق فیلم دختران در پارتی